Hazara Genocide Archive

Ibrahim

Detailed information

Full Name: Ibrahim

Father's Name: Eassa

Gender: Male

Age: 60

Marital Status: Married

Ethnicity: Hazara

Occupation: Farmer

Was living in: Dahani Kanag, Yakaolang

Killed on: April 22, 2000

Killed in: Arrested then killed

Perpetrators: Taliban

Buried in: Hometown

Country: Afghanistan

Contact facilities (phone, e-mail, residence):

Interview:

Consent letter:

Ibrahim, victim of

Yakaolang Massacres

Taliban forces attacked Yakaolang district’s different villages and massacred over 300 unarmed men and several civilian women and children for several days. The victims were either summarily executed or deliberately killed. Eyewitnesses said: "Some people in Kata Khana ran to the mosque for shelter thinking the Taliban would respect the mosque's sanctity, but they were wrong!" They said they saw Taliban guards deliberately firing two rockets at the mosque where some 73 women, children, and older men had taken shelter. The building collapsed on them, but the Taliban guards would not allow anyone to go to their rescue for three days, by which time all those in the mosque had died except for two small children. Source: Amnesty International.

نیروهای طالبان با حمله به روستاهای مختلف در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان بیش از ۳۰۰ مردم ملکی که شامل مرد و زن و کودک می شدند، قتل عام کردند. قربانیان یا در تیراندازی کشته شده بودند یا رسمن گردیده بودند. شاهدان عینی می گفتند: «تعداد زیادی از مردم کته خانه دویدند به مسجد پناه بردند و فکر می کردند که طالبان به مسجد احترام می گذارند، اما اشتباه می کردند؛ چون طالبان تا رسیدند، دو راکت به مسجدی که حدود ۷۳ زن، کودک و مرد سالخورده در آن پناه گرفته بودند، شلیک کردند. ساختمان مسجد روی آنها فرو ریخت، اما طالبان به مدت سه روز به کسی اجازه ندادند که به کمک آنها برود تا اینکه همه، به جز دو کودک، جان باختند. منبع: عفو بین الملل

Ibrahim was a 60 year old village farmer when captured along with his village mate Ibrahim from his village (Dahani Kanag, Yakaolang) by Taliban in April 2000, their arms tied behind their backs together, they were severely tortured and killed farther from the village. Their families & other villagers who escaped to Chardeh mountains missed them and become worry about them, some elder suggested to look for them through binoculars and search any birds congregations and finally spotted a birds' congregation, 3 people went to the area at night, they found the corpses tied to each other by the arms from behind. They put the bodies on top of two rather heavy wooden planks that are used to level the land while fearing from falling into the hands of the Taliban. They moved towards the village of Sari Kanag, which is a two-hour walk uphill. After they reach there through the dark night, they were so tired and, completely strengthless, they cut the strings of the martyrs' hands and buried them in Sari Kanag village.

ابراهیم، یک دهاتی شصت ساله بود که در ماه اپریل سال ۲۰۰۰ توسط طالبان از قریه دهن کنگ یکه ولنگ همراه یک هم قریه گی اش به نام عبدالله دست گیر می شود. دست های آنان به پشت و باهم بسته شده و بعد ازشکنجه زیاد به شهادت می رسند. اعضای فامیل آنان که همراه دیگر همسایه موفق به فرار به طرف کوه شده بودند نگران آنان شده و از طریق دور بین به جستجوی آنان می پردازند، موی سفیدی پیشنهاد می کند که ببینید اگر پرنده گان در جای در اطراف قریه خالی از سکنه تجمع کرده باشند. همینطور جستجو کردند تا جای را پیدا کردند که به راستی پرنده گان تجمع دارند و نشست و برخواست می کنند. به تعداد سه نفر از تاریکی شب استفاده کرده و به محل که پرنده گان تجمع داشتند می آیند و اجساد بی جان ابراهیم و عبدالله را می یابند. آنان هراسان از ترس اینکه مبادا به دست طالبان بیفتد اجساد را بالای دو تخته چوب به هم چسبیده نسبتا سنگین که برای هموار کردن زمین شدیار استفاده می کنند می گذارند و به طرف قریه سر کنگ که دو ساعت راه پیاده به طرف بالا هست حرکت می کنند، بعد از آن که آنجا می رسند ریسمان دستان شهدا را قطع می کنند و در همان قریه دفن خاک می کنند.